۸.۹.۸۶

در اداره ثبت احوال

در اداره ثبت احوال
یه آقائی میره اداره ثبت احوال نزد کارمند مربوطه
- سلام- سلام بفرمائید
- آقا من میخوام اسمم رو عوض کنم
- چرا؟ دلیل موجهی دارید؟
- آقا من از اسمم بیزارم
- مگه اسمتون چیه؟
- خیلی بده..ازش متنفرم اسباب آبرو ریزی شده
- حالا بفرمائید اسمتون رو بگین..تا ببینیم چه میشه کرد.
- اسم من....محمود پابوگندو...ست
- حق رو بشما میدم...در این موارد میتونیم در عوض کردن اسمتون تسریع هم بکنیم حالا چه اسمی دوست دارین داشته باشین؟
- جه میدونم...هر چی...ولی نه این اسم.
- نظرتون رو بگین یه اسمی بگین تا اقدام کنیم.
- باشه....بزارین....حسین پا بوگندو!

۷.۹.۸۶

کاشکی نامه

کاشکی نامه
اول این خبراحمدی نژاد: کاش عربستان در کنفرانس صلح شرکت نمی کرد
بقیه آرزو ها بدین شرحند
کاش سوریه هم شرکت نمیکرد
کاش حماس چند تا حمله انتحاری راه مینداخت
کاش حزب الله باز تو لبنان آشوب بپا میکرد
کاش سنی ها همه شیعه میشدند
کاش طالبان در افغانستان بیشتر آدم میکشدند
کاش عراق هرگز آرام نشود
کاش مردم دروغهای مرا باور میکردند
کاش اعضای هیئت دولت اینقدر شبیه اراذل و اوباش نبودند
کاش پاپ و دالای لاما مسلمان میشدند
کاش زنها خفه میشدند و اینقدردم از مساوات نمیزدند
کاش امام زمون ظهور کنه و من رو از هچل در بیاره

۴.۹.۸۶

اصول الدین چند تاست؟

اصول الدین چند تاست؟
مدت شش ماه است که طلبه های پاکستانی، مجهز به مسلسل و سایر ابزار جنگی آشوب بپاکرده اند. بیش از ده سال است که گروهی
بنام طالبان در افغانستان بنام اسلام آدم میکشند. بیش از 15 سال است که جوانان فلسطینی مواد منفجره به کمرشان میبندند و خود و دیگران را فنا میسازند. بیش از 4 سال است که شیعیان و سنیان در عراق به جهاد بر علیه یکدیگر پرداخته اند... بیش از 27 سال است که پیشوایان شیعه دم به دم فتوای قتل این و آن را میدهند.
آیا اسلام دین خشونت است؟
اگر چنین است، پس چرا اینقدر دم از محبت میزنند؟
با اینکه دروغ نیز یکی از اصول دین است؟

۳.۹.۸۶

آیت الله رامین

هیچوقت به این فکر افتادین که نامی که بر شما میگذارند گاهی سرنوشت ساز است؟
بعنوان مثال اگر پسر باشید و نامتان رامین...به احتمال قوی در زندگی امکان آیت الله شدن را نخواهید داشت...من هیچ آیت اللهی رو نمیشناسم که اسمش رامین ، هوشنگ، فرامرز و یا هومن باشد.
یا اگر دختر باشید و نام سمیه، فاطمه، معصومه و نظایر آن داشته باشید امکان موفقیت در امور هنری را نخواهید داشت.
مگر اینکه یک نام هنری انتخاب کنید..و از معصومه تهرانی...به هدیه تهرانی تبدیل شوید.سوال دیگر اینکه انتخاب نام های تازی و همچنین نامهای دشمنان ایران مثل تیمور ،اسکندر، ابوالقضل،حمید، عبدلله،زهرا،حامد،امیر و نظائر آن از کجا سرچشمه میگیرد؟
از نا آگاهی؟

۱.۹.۸۶

مریم و لچکش


مریم و لچکش


آنزمان که ...بازرگان ها...بنی صدر ها..و خیلی کسان و گروه های مختلف بدنبال عبای آقا بودند...

همین مجاهدین خلق نیز که هنوز هم مانند آن روز ها نمیدانند که چه میخواهند..طرفدار سر سخت آقا بودند.

اولی مرد..دومی به مزخرف گوئی خود...در فرانسه ادامه میدهد.......و مریم خانوم رجوی...و سازمان مجاهدین خلق هم بوی حکومت اسلامی را میدهند.


آن یکی گفتا اشتر را که هی

از کجا میائی ای فرخنده پی

گفت از حمام گرم کوی تو

گفت خود پیداست از زانوی تو

۳۰.۸.۸۶

من "مريم" در میان دیگر مریم ها


من "مريم"درميان ديگر مريم ها
مريم حسين خواه صبح روز دوشنبه در تماس تلفنی با همسر و وکيلش اطلاع داد که در بند ٣ عمومی زندان بسر می برد. او گفت برای
من ۱۰۰ ميليون وثيقه تعيين کرده اند و من هم امضا کردم اما گفتم که نمی توانم چنين وثيقه ای را بپردازم. قاضی پرونده هم گفت جايی می فرستمت که تحقيقاتت را در مورد زنان تکميل کنی.
نشر اکاذيب، تشويش اذهان عمومی و تبليغ عليه نظام از جمله اتهاماتی است که برای مريم حسين خواه بر شمرده اند. حسين خواه که روزنامه نگار است، می نويسد:اينجا زندان است و من زنی در ميان زنانی که دردهايشان مثال روشن نابرابری است اينجا زندان است. بند زنان زندان اوين. اولين بار نيست که به اينجا می آيم. بار اول نيست که به اوين می آيم. بار اول خبرنگاری بودم که با رئيس زندان سلول به سلول جلو می رفتم و برای اولين بار سرگذشت زنانی که به جرم اعتياد، فحشا، و قتل اسير چهارديواری زندان بودند را می شنيدم که بنويسم اما فقط چند کلمه؛ همان قدر که بودن رئيس اجازه می داد. همان روز بود که همه زندانيان در حضور مسئولان بند از شرايط زندان تعريف کردند و گفتند که مشکلی ندارند، اما هنگام رفتنم، کاغذ مچاله ای را در جيبم گذاشتند که "به داد ما برسيد، اين جا هيچ کس به فکر ما نيست". بار دوم من هم زندانی بودم. درست مثل همه آن زندانيان در بند. ٣۰ نفر از فعالان زن در انفرادی بودند و من آشفته و نگران، ميان غم زنانی که هميشه از آنان می نوشتم، و سرنوشت نامعلوم دوستانم سرگردان بودم. آن روز برای آنها مهمانی بودم که به زودی می رفت. اين بار، بار سوم اما، همه چيز متفاوت است. حالا من با اين وثيقه صد ميليون تومانی يکی از خودشان هستم. يکی از صدها زنی که سال ها است گرفتار ديوارهای بلند اوين اند و هيچ دادرسی ندارند. نه قانون به فريادشان می رسد، نه خانواده و نه هيچ کس ديگر. اصلا معنای بی پناهی را فقط اينجاست که می توان فهميد. در چشمان زنانی که اگر قانون کمی، فقط کمی، عادلانه تر بود آنها اينک در خانه هايشان در کنار فرزندانشان بودند. زنانی که هيچ شباهتی به کليشه های ما از زنان زندانی ندارند. زنانی که برخی به خاطر تاب نياوردن قوانين نابرابر خود مجری قانون شده اند و به گفته قانونگذار قانون شکن. برخی به خاطر ناآگاهی و فقری که هميشه دامن گير زنان بود گرفتار شده اند و برخی همچون ليلا به خاطر اين که از دادگاه درخواست نفقه کرده اند! باورش سخت است اما ليلا ۴۷ ساله، بيست سال است که می خواهد از شوهری که او و کودک عقب مانده اش را رها کرده و رفته، نفقه اش را بگيرد و هيچ دادگاهی هنوز به داد او نرسيده. ليلا با چشمان پر از اشک به زمين خيره شده و می گويد:« هنوز دو سال از ازدواجمان نگذشته بود که فهميدم شوهرم قبل از من زن داشته. دختر عقب مانده ام که به دنيا آمد ما را رها کرد و رفت. من ماندم و دو بچه کوچک که يکی هم عقب مانده بود و بايد خرج دوا و درمانش را می دادم. شوهرم خانه داشت، ماشين داشت، مال و اموال داشت، من فقط آن قدری می خواستم که خرج اين دو بچه بدبخت و مريض را بدهم اما او نداد و هيچ دادگاهی هم محکومش نکرد.» وقتی می پرسم:«چرا طلاق نگرفتی؟ می گويد"هنوز اميدم به قانون است که شايد نفقه فرزندانم را بگيرم." می گويد: «فقط ده ميليون تومان هم برای بيست سال زندگی بدهد می روم و خودم را خلاص می کنم. نمی دهد اما... دو روز پيش شوهر ليلا در دادگاه گفته نفقه نمی دهد و ليلا و بچه هايش را کتک زده. قاضی ليلايی را که کتک خورده و شوهرش را که کتک زده با هم به زندان فرستاده به جرم به هم ريختن نظم دادگاه. آن هم به زندان اوين. شوهرش همان شب سند گذاشته و آزاد شده و ليلا با چشمانی اشکبار و نگاهی ناباور در انتظار اين است که شايد کسی برايش سند بگذارد و آزادش کند... هر گاه از بی حقوقی زنان می گوييم نفقه و مهريه را به رخ مان می کشند، همه با ين جمله آشناييم که« با داشتن اين ها ديگر چه می خواهيد؟!) ليلاها و ليلاها، اما نه مهريه ای دارند که به اتکای آن بتوانند زندگی کنند و نه نفقه ای. تجربه ليلا می گويد «مرد اگر بخواهد نفقه نمی دهد» و هيچ قانون و دادگاهی نمی تواند او را وادار به پرداخت نفقه کند و نبايد حقوق بديهی ای همچون برابری در ديه، ارث، شهادت، حق داشتن طلاق، ... را به بهانه داشتن نفقه و مهريه ای که گرفتن آن گاه ناممکن می شود ناديده گرفت. ليلا يکی از صدها زنی است که به خاطر قانون نابرابر، زندگی اش را باخته و حالا از تمام دنيا فقط يک سقف آهنی دارد و ديوارهايی که تمام نمی شود. اين ها را که می نويسم، چند قدم آن طرف تر از من زنی جوان که بدنش کبود کبود است در حال گريستن است. گريه که نه ضجه می زند. سر به ديوار می کوبد. فرياد می زند. و می خواهد خودش را بکشد، با روسری ای که به گلو گره زده است. شايد همين نااميدی از قانون و عدالت است که او را تا چند قدمی مرگ آورده است. شبی که روز قبلش تهديد به بازداشت شده بودم در فکر برنامه ای بودم که در زندان دوام بياورم. اما حالا می ترسم وقت کم بياورم. ميان اين همه زنی که زندگی و دردهای هر کدامشان مثالی روشن از نابرابری است.(سايت تغيير برای برابری)

من هم دلم خون است...

مزخرف گوئی های وزیر ارشاد و نوشته های سرخ من
..وزير ارشاد: من هم دلم خون است
محمد حسين صفارهرندی وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران طی سخنرانی پيش از خطبه های نماز جمعه تهران به دفاع از عملکرد
خود به عنوان مجری سياستهای فرهنگی دولت محمود احمدی نژاد پرداخت و از عملکرد فرهنگی دولت پيشين بشدت انتقاد کرد.
حقا که عملکرد صفار خان معرکه است
آقای صفارهرندی پيش از آنکه به وزارت برسد، عضو شورای سردبيری روزنامه کيهان و نويسنده سرمقاله های انتقادی عليه سياستهای دولت اصلاح طلب محمد خاتمی بود
...و حالا هم در نقش وزارت به معرکه گیری ادامه میده
او خطاب به نمازگزاران جمعه تهران گفت ابراز اميدواری کرد که توليد و توزيع محصول غيرفرهنگی در حوزه کتاب، موسيقی، فيلم و سينما ديگر رخ ندهد، هرچند تأکيد کرد که عملی شدن اين خواسته به صورت تدريجی خواهد بود.
...
مثل همون مرگ تدریجی "آزادی" میمونه
وزير ارشاد ايران افزود: "آنچه امروز بر پرده سينما می بينيد، محصول کار دوستان ما نيست؛ من هم دلم خون است زيرا اينها متعلق
به سالهای قبل از دولت کنونی است، سهم غفلتهای گذشته و کارکردهای پيشينيان را به حساب مديران کنونی ننويسيد"...
چه نشسته اید که بزودی محصول کار دوستان ایشان را خواهیم دید..دوستان ایشان کی ها باشند؟
آقای صفارهرندی همچنين تعدد خبرگزاريها در ايران را که عمدتاً در دوران دولت پيشين تأسيس شده اند مورد انتقاد قرار داد و گفت: "در کجای دنيا دهها خبرگزاری سراغ داريد، ما در حال حاضر حدود پنجاه درخواست تأسيس خبرگزاری داريم و حدود يازده خبرگزاری هم فعالند ... ما مجبوريم اين پراکندگيها را محدود کنيم، کجای دنيا اين همه خبرگزاری در يک کشور می بينيم"
...راست میگه دیگه..همون یک خبر گزاری زیر نظر صفار خان کافیه..اینهمه خبر گزاری احتیاج به رسیدگی داره..نیاز به سانسور داره..خلاصه خیلی درد سر داره
وی در مورد عملکرد خود در دوران وزارت گفت: "در قياس با آنچه ديگران کردند، آنچه ما در يک سال اخير کرده ايم، بسيار بوده است و به شما نويد می دهم که آثار کارهايی که شده ظاهر می شود"...
یادش رفت بگه که ظاهر شدن این آثار قبل از ظهور یا بعد از ظهور خواهد بود

۲۹.۸.۸۶

مشکل اتمی حل شد.

گفت شنیدی میگن مشکل اتمی حل شده؟
گفتم چطور؟
گفت هیچی این غربی های چش چپ چنان پیشنهاد های جالبی به ایران کردند که این فسقلی و اطرافیان توش موندن که چه جوابی بدهند؟
گفتم مثلا چه پیشنهادی؟
گفت مگه نمیدونی؟
گفتم تا آنجا که شنیده ام متن پیشنهاد هنوز فاش نشده..
گفت علت فاش نشدنش اینه که میترسن
گفتم از چی؟
گفت آخه اگه ایران این پیشنهاد ها رو قبول کنه دنیا بهم میخوره..
گفتم این رو که اون فسقلی از خدا میخواد.
گفت بابا حواست نیست چون ایران هم بهم میخوره
گفتم یعنی چی این چه جور پیشنهادیه که همه چیز رو بهم میریزه؟
گفت من صورت این پیشنهاد ها رو دارم وقتی بخونی میفهمی
خلاصه پیشنهادات غرب به جمهوری اتمی
ایران میتواند به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد و در این راه از تکنولوژی غرب تا ساختن بمب اتمی استفاده کند.
..شورای امنیت فورا دستور محو اسرائیل را از نقشه دنیا صادر خواهد کرد..اجرای دستور به ایران و سپاه پاسداران محول میشود.
(البته خرجش هم با ایران خواهد بود)
پاپ اعظم رهبر کاتولیکهای جهان اسلام میاورد و شیعه دوازده امامی میشود
حجاب در تمام دنیا اجباری میشود.. از این پیشنهاد بوش خیلی استقبال کرده بخاطر اون وزیر خارجه بی ریختش
...نیرو های امریکا و بقیه نیرو ها از عراق و افغانستان خارج میشوند و جایشان را به سپاه پاسداران میدهند. (البته خرجش هم با ایران خواهد بود)
مجازات شلاق زدن در ملا عام در تمام دنیا بر قرار میشود..و اولین نفری را که شلاق خواهند زد همین آقای البردعی خواهد بود که با اون فضولیاش تو کار های اتمی ، این جنجال را بپا کرد
بانک جهانی در اختیار بنیاد مستضعفان بریاست جناب رفسنجانی قرار میگیرد
حالا فسقلی و حواریون چهار شاخ موندن که آیا این پیشنهادات جدیه؟
و اگر جدیه و قبول کنندعاقبتش چی میشه؟
میگن رییس بانک مرکزی و حسابداران خبره بعد از 2 هفته محاسبه باین نتیجه رسیدند که خرج این موافقنامه حتی با فروش 100 میلیون بشکه نفت در روز هم ..قابل پرداخت نیست...فسقلی گفته ..بابا خدا کریمه..خدا هم که دیگه کفرش از دست این فسقلی در اومده..گفته...برو خوش باش که رحیمم و جونت رو تا حالا نگرفتم..ولی اصلا کریم نیستم..کریم خودتی

سکوی ظهور...

اول یک خبر که دست اول نیست
احمدی نژاد:ايران بايد سكوى ظهور امام زمان شود
دوم این مطلب
مطابق باورهای رايج ميان پيروان تشيع، امام زمان غائب وقتی ظهور خواهد کرد که فساد، تباهی و ستم در دنيا (منظور همان محل سکو) به حد اشباع رسيده باشد
کدامش را باور کنیم..؟احمدی نژاد که ایران را پر از عدل و داد کرده...پس چرا منتظر امام زمان است؟
یا اینکه عمدا اوضاع را خراب میکند تا امام زمان ناچارا ظهور کند؟
اینجاست که آدم از حیرت چهار شاخ میمونه...
.فکر کنم امام زمان هم همینطور...

۲۸.۸.۸۶

بازداشت مریم حسین خواه

نقل از بی بی سی




مریم حسین خواه، روزنامه نگار و از فعالان حقوق زنان در ایران، روز یکشنبه با قرار بازداشت موقت راهی زندان اوین شد.
مریم حسین خواه از اعضای مرکز فرهنگی زنان، از سازمان های فعال در زمینه حقوق زنان، و عضو تحریریه سایت زنستان، وابسته به مرکز فرهنگی زنان، است.






چند روز پیش بخش اینترنت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران دستور توقیف سایت زنستان را صادر کرد و در پی صدور این حکم، شرکت ارائه دهنده خدمات اینترنتی به سایت زنستان نیز سرویس خود برای ادامه کار سایت را متوقف کرد.
خانم حسین خواه در پی دریافت برگه احضاریه روز شنبه به دادسرای ویژه امنیت دادگاه انقلاب مراجعه کرد و بعد از بازپرسی به او گفته شد مجددا روز یکشنبه به دادگاه مراجعه کند. اتهام مریم حسین خواه نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت ملی عنوان شده است.
به گفته شیرین عبادی، یکی از وکلای مدافع خانم حسین خواه، روز یکشنبه و در پی مراجعه او به دادسرای امنیت برای او قرار بازداشت موقت صادر شده و ساعت 2 بعدازظهر روز یکشنبه به زندان اوین منتقل شده است.
خانم حسین خواه همچنین از فعالان کمپین یک میلیون امضا است. در این کمپین تعدادی از فعالان حقوق زنان در ایران تلاش می کنند برای طوماری که خواستار تغییر قوانین تبعیض آمیز در قوانین ایران است، یک میلیون امضا جمع کنند.
مریم حسین خواه از جمله ده ها نفری است که خردادماه سال گذشته (ژوئن 2006) به هنگام تجمع در میدان هفت تیر تهران، در اعتراض به برخی قوانین تبعیض آمیز مربوط به زنان در قوانین ایران، با برخورد فیزیکی نیروی انتظامی روبرو شده و بیش از سی نفر از آنها، از جمله خانم حسین خواه، همان روز بازداشت شدند.

دستهای کثیفی که بزنان آزادیخواه ایران دستبند میزنند، هرگز با وضو پاک نخواهند شد.

بازداشت مریم حسین خواه، فعال حقوق زنان

نقل از دویچه وله

برای مریم حسین‌خواه قرار بازداشت موقت صادر شد. این روزنامه‌نگار پرسابقه روانه زندان اوین شده است. مریم حسین خواه در ارتباط با مطالب مربوط به حقوق زن که در سایتهای مختلف نوشته و اعتراض به قوانین تبعیض آمیز و شرکت در کمپین یک میلیون
امضا متهم به نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی شده
. است

۲۷.۸.۸۶

از حراج سرباز هخامنشی تا روز جهانی کورش


فکرم مشغول به حراج مجسمه سرباز هخامنش بود که از چند هفته پیش در سایت های ایرانی اینترنت مواجه با چرت و پرت دیگری شدم.."روز جهانی کورش بزرگ" آنچه که مسلم است چنین روزی وجود ندارد . ( کاش داشت.)
روز های جهانی را کمیته ای در سازمان ملل تعیین مینماید و این کمیته چنین تعیینی ننموده است. ( کاش مینمود)
آنانی که از چند سال پیش چنین روز من در آوردی را باب کرده اند دیگر نمیگویند روز جهانی کورش...و..واژه جهانی را حذف کرده اند. ولی متاسفانه برخی دیگر دست بردار نیستند و گریبان کورش هخامنشی را سخت چسبیده اند و نجات خود را از بی هویتی در جهانی بودن کورش میدانند.
اینان با آن گروه دیگر که در انتظار ظهورند فرقی ندارند. هر دو در رویا بسر میبرند و فقط گواهشان فرق میکند . میدانم که افتخار به گذشته دور موجب دلگرمیست ولی آیا برای آینده برنامه ای وجود دارد؟ یا فقط به شعار بر گزار میشود. ملت ما هنوز در رویا بسر میبرد و باور ندارد که دوران زنده باد این و مرگ بر اون بسر آمده است.
از چند ماه پیش به این طرف داستان بحراج گذاشتن مجسمه سرباز هخامنشی را در سایت های ایرانی میخوانیم. تا جائیکه گروهی خواستار تهیه طومار برای جلوگیری از حراج شده بودند. دولت ایران نیز برای آروم کردن مردم...اعتراض کرد...بکجا...نمیدانم...فقط میدانم که همین دولت اتمی تصمیم بزیر آب بردن آرامگاه کورش را دارد پس همان بهتر که سرباز هخامنشی در جای امن دیگری باشد.
شاید با ارزش ترین اثر هنری دنیا که بهایش چندین صد بار بیش از سرباز هخامنشی ست ، تابلوی مونا لیزا اثر لئوناردو داوینچی باشد که در موزه لوور پاریس نگهداری میشود.هرگز شنیده نشده که مردم ایتالیا عربده بکشند و خواهان بازگشت این تابلو به وطنشان باشند.تا نظر دوستان چه باشد.
__________________

با کمترین هزینه پولدار شوید





یکی از برنامه های اصلی تظاهرات خیابانی همان مراسم با شکوه پرچم سوزاندن است حالا میگین این چه ربطی به پولدار شدن داره؟خیلی ربط داره....فکرش رو بکنید شما را مامور خرید پرچم کنند مثلا پرچم آمریکا ..از کجا میخرید؟ یا مثلا پرچم

اسراییل....یا هر پرچم دیگه ای..آیا مغازه پرچم فروشی میشناسین..؟تا حالا از نزدیک شاهد پرچم سوزی بودین؟ هیچوقت آرزو نداشتین که خودتون هم یه پرچم کوچولو بسوزونین..؟
چرا خودتون دست بکار نمیشین و عمده فروش پرچم نمیشین؟
و درروز هایی که

تظاهرات برپا میشه با فرستادن چندین پرچم فروش دوره گرد میتوانید تعداد زیادی پرچم به ملت بفروشین...تعداد این تظاهرات هم کم نیست.در ضمن پرچم هایی عرضه کنید که از الیاف مصنوعی نباشند چون این پرچم ها هنگام سوختن بوی گندی میدن که بیشتر

موجب متفرق شدن مردم میشه و برای سلامتی هم مضره...برای شروع بکار باید توجه داشته باشید که پرچم کدام کشور ها را باید

به تعداد زیاد در انبار موجود داشته باشید مثلا اگه تو انبارتون هزار تا پرچم سوییس داشته باشین باحتمال زیاد این پرچم ها برای

همیشه رو دستتون میمونه.در انتخاب اندازه های پرچم هم ، پیشنهاد میکنم در سه اندازه مختلف عرضه کنید.اندازه S کوچکترین ، برای اشخاصی که میخوان خصوصی بسوزانند...اندازه M متوسط که بهش پرچم خانوادگی هم میشه گفت..برای گروه های کوچک..اندازه XXL برای گروه های بزرگ .همراه هر پرچمی یه قوطی کبریت هم هدیه کنید که در فروش و جلب مشتری خیلی تاثیر داره.برای بالا بردن میزان فروش...باید تبلیغ کنید..و پرچم سوزی رو بیشتر رواج دهید.سوزاندن پرچم بمناسبت تولد..وفات

حتی عروسی و روضه خونی را میتوانید تدریجا رواج دهید.تا یادم نرفته برای مراسم چهارشنبه سوری پرچم سوزی جون میده چون از یک سو حکومت از شما ممنون میشه که به این سنت ایرانی رنگ جدیدی میبخشین از طرف دیگه همونطور که میدونین بته دیگه

پیدا نمیشه.کو بته؟

ظرافت

داشت جک میگفت که وارد شدم...ساکت شد.گفتم ادامه بده گفت نه جلوی خانومها نمیشه گفت گفتم مگه خانومها بلد نیستن بخندند؟گفت آخه....گفتم آخه چی؟گفت آخه بی ادبیه...گفتم مگه ادب هم زنونه مردونه داره گفت خوب آره گفتم اگر جنبه ظرافتش بر بی ادبیش بچربه عیبی نداره گفت جنبه ظرافت یعنی چی؟گفتم ظرافت یعنی که اینکه محتوای جوک با نمک باشه نه اینکه بخاطر واژه های رکیک گفت درست نمیفهمم
این شعر انوری را آوردم
انوری را ست پسری و دختری
هر یکی بر خلاف اهل دعا
آن یکی دست خود نهد بزمین
وان دگر پای خود کند بهوا
دیدم بر و بر داره نگاهم میکنهاحساس کردم که متوجه معنای شعر نشدهگفتم بچه ها من کار دارم باید برم ...راحت باشین به همون جکها ادامه بدین

خوش بحال بچه ها

پیش خودم فکر میکردم کاش باز بچه بودم و در ایران بمدرسه میرفتم
نه اینکه از مدرسه رفتن خوشم بیاد ، فقط برای تعطیلی ها
غیر از سه ماه و نیم تعطیلی تابستون و 13 روز عید...کلی تعطیلیه دیگه هم هست.
حالا ممکنه بعضی هاش عزا داری باشه ...ولی واسه ما بچه ها مگه فرقی میکنه؟
حساب که میکنم به این نتیجه میرسم که بیشتر از دو سوم سال تعطیلیم.باور نمیکنید؟بفرمایید
تابستون 108 روز
عید 13 روز
52 جمعه 52 تا
هم پنجشنبه نصف روز 25 روز
غیبت معلم28 تا
تولد و وفات 14 معصوم
ضربت خوردن تاسوعاعاشوراهجرت اربعین میشه 257 روز تعطیل یمیمونه همش 108 روز ....خوش بحال بچه ها