۱۲.۹.۸۶

مصاحبه اختصاصی شیرین با امام زمان

مصاحبه اختصاصی شیرین با امام زمان
شیرین- جناب امام علیه السلام خیلی ممنونم که دعوت من رو برای این گفتگو پذیرفتید
امام زمان-و تبارک الله و احسن الخالقین شیرین خانم چرا که نپذیرم من و اجدادم همیشه از مصاحبت و مواصلت با اجناس لطیف لذت میبریم...صد البته مواصلت بیشتر.
شیرین- ممنون از لطفتون خواهش میکنم در مورد من امشب بهمون مصاحبت قناعت کنیم.
امام زمون- ای بچشم ولی تمنا دارم دیگه من رو امام زمون خطاب نکنید، همون مهدی جون کافیه.
شیرین- اجازه میدهید که به اصل مطلب بپردازیم؟
مهدی جون- اصل مطلب؟ من همیشه آماده برای اصولم، شیرین خانوم صیغه میشی؟
شیرین- اصل مطلب مسئله ظهور شماست
مهدی جون-من همیشه آماده ظهورم این شمائید که خواهش من رو رد میکنید.
شیرین- کدوم خواهش؟
مهدی جون- گفتم اذن صیغه میدهید..گفتید لا
شیرین- منظورم انتظار شیعیان جهان بود
مهدی جون- آمادگی ندارم
شیرین- قومی در انتظار شمایند و مدام آرزوی ظهور شما رو دارند تا با آغوش باز ازتون استقبال کنند، اونوقت شما میفرمائید آمادگی ندارید؟ تا کی میخواهید این ملت رو در انتظار بگذارید؟
مهدی جون-گفتم که آمادگی ندارم، در ضمن کدام قوم، کی در انتظار من است؟
شیرین-خیلی ها، مثلا ما یک رئیس جمهور داریم که مدام از شما میگوید و سکوی ظهور شما رو هم آماده کرده.
مهدی جون- رئیس جمهور چیه؟
شیرین- یه چیزی شبیه خلیفه اسمش محمود احمدی نژاد هست نمیشناسینش؟
مهدی جون- احمدی نژاد کدوم خریه، از کی تا حالا خلیفه عجم دارید؟
شیرین- چندان عجم نیست تنها یخورده از اسمش عجمیه اگر نه از بیخ عربه
مهدی جون- از طایفه قریشه؟
شیرین-فکر نکنم چون میگن قوم قریش همه زیبا بودند مثل شما
مهدی جون- خواهش میکنم خجالتم ندهید این یک موهبت الهیست که در مورد من بیشتر عنایت شده است.
شیرین- امیدوارم هنگام ظهور این موهبت الهی کار دستتان ندهد. بطور کلی توصیه میکنم از حوالی قزوین فاصله بگیرید.
مهدی جون- این هم یکی از دلایل عدم آمادگی من هست.
شیرین- دیگر دلایل؟
مهدی جون- میترسم
شیرین- از چه میترسید؟
مهدی جون- از جونم...چون تا بحال هر کی اومده گفته من امام زمونم گرفتن و کشتنش، سید علی محمد باب یادتون هست.
شیرین-آخه گفتن اون مهدی واقعی نبوده...
مهدی جون- تا من بیام واقعیتم رو ثابت کنم میندازنم زندان اوین و چند روز بعدش اعدام
.شیرین-من از شما تعجب میکنم که چقدر ترسو تشریف دارید..به اجدادتان فکر کنید..اونا مثل شما نبودند امام علی در یک روز گردن 800 نفر رو زد .
مهدی جون- 800 نفر نبوده شما هم بیخودی نوشته های تاریخ بیهقی رو باور میکنید، فکر کنم 780 تا بوده.
شیرین- از موضوع خارج شدیم، شما بالاخره کی میخواین از خر شیطون پائین بیاین و ظهور کنین؟
مهدی جون-خر شیطون نه...خر دجال
شیرین - حالا مگه فرقی میکنه؟
مهدی جون-البته که فرق میکنه خر داریم تا خر یک مشت خر هستند که منتظر ظهور من هستند، یه خر دیگه هم هست که به ای آسونی خر نمیشه که ظهور کنه اون منم.
شیرین- جناب امام زمون از اینکه در این گفتگو شرکت کردید متشکرم.
امام زمان- من هم ممنونم حالا همشیره صیغه میشی؟ قبلا قول داده بودی اگر باهات مصاحبه کنم صیغه میشی.
شیرین- لا

هیچ نظری موجود نیست: