۲.۱۱.۸۶

اندر احوال فسقل خان

با اجازه از پروين جون
فسقلی ناله كرد و گريست
كه مرا پاى بيرون رفتن نيست
چه كنم رهبرم اگر بزند
كه مرا قدرت دويدن نيست
نازكم هيكلم ظريف بود
چينيم توان شكستن نيست
زن گرفتم ز روى ناچارى
گوش من بهر نق شنيدن نيست
يك دو ماهى باهاش نمودم سر
كار من صيغه است جز آن نيست
لاریجانی دختران به تور زد و برد
بهر من دخترى به ايران نيست
يك سمند خر شدم خريدم من
هيكلم از تويش نمايان نيست
فسقلی دور شو از ديار قديم
كشور ما براى شيران نيست

هیچ نظری موجود نیست: